یلغز
لغتنامه دهخدا
یلغز. [ ی َ غ ُ ] (ترکی ، ص ) تنها. (ناظم الاطباء). صورتی از یلغوز (یا یالغوز) ترکی . || (اِ) اسب . (ناظم الاطباء) :
چنان آش زیره ز کرمان براند
کز او یلغز کوفته بازماند.
چنان آش زیره ز کرمان براند
کز او یلغز کوفته بازماند.
بسحاق اطعمه .