یلک
لغتنامه دهخدا
یلک . [ ی ِ ل َ ] (ترکی ، اِ) پرهای ریز مرغان . خوافی مرغان باشد و هم اکنون بدین معنی در آذربایجان و تبریز مستعمل است . (از یادداشت مؤلف ). هریک از پرهای بال و دم مرغان ، به خصوص خروس :
اگر عقاب سوی جنگ او شتاب کند
عقاب را به یلک بشکند سر و تن و بال .
اگر عقاب سوی جنگ او شتاب کند
عقاب را به یلک بشکند سر و تن و بال .
فرخی .