یلی
لغتنامه دهخدا
یلی . [ ی َ لی / ی َل ْ لی ] (اِ) یللی . بانگ و فریادی که در حالت مستی و یا هنگام رسیدن خبر خوش می نمایند. (ناظم الاطباء). رجوع به یللی شود. || به زیر آمدن چیزی از چیزی و اندیشه از دل . (از احوال و اشعار رودکی ذیل ص 1090) :
ز اسب یلی آمد آن گه نرم نرم
تا برند اسبش همان گه گرم گرم .
ز اسب یلی آمد آن گه نرم نرم
تا برند اسبش همان گه گرم گرم .
رودکی .