یمینی گرجی
لغتنامه دهخدا
یمینی گرجی . [ ی َ نی ِ گ ُ ] (اِخ ) از موالی شاه طهماسب صفوی بود و در شعر طبعی قوی داشت . از اشعار اوست :
دستی که عنان خویش گیرد
امروز درآستین کس نیست .
دستی که عنان خویش گیرد
امروز درآستین کس نیست .
(از صبح گلشن ص 616) (از فرهنگ سخنوران ).