ترجمه مقاله

ین

لغت‌نامه دهخدا

ین . (پسوند) حرفی است که چون در آخر اسم درآورند دلالت بر نسبت کند، مانند سیمین منسوب به سیم و آهنین منسوب به آهن . (از ناظم الاطباء). پسوند نسبت است و با اسم ، صفت نسبی سازد، مانند زرین ، سیمین ، بلورین ، آهنین ، فولادین ، نمکین ، شیرین ، رویین ، پایین ، زیرین ، زبرین ، نگارین ، آتشین ، جوین ، گندمین ، رنگین ، گوهرین ، شاهین ، سفالین ، گلین ، سنگین ، ننگین ، عنبرین ، مشکین ، دوشین ، دیرین ، زمردین . (یادداشت مؤلف ). || پسوند صفت عالی است که به آخر صفت تفضیلی و در معدودی از کلمه ها به آخر صفت مطلق آید و صفت عالی سازد یعنی انحصار و تخصیص را می رساند و موضوعی را در صفتی بر همه ٔ افراد همجنس افزونی می دهد: بزرگ ترین ، خوش ترین ، بدترین ، زیباترین ، زشت ترین ، خوب ترین ، پست ترین ، گران ترین ، گرامی ترین ، مهم ترین ... بهین ، مهین ، کهین ، پسین . (یادداشت مؤلف ). || گاهی به آخر عدد ترتیبی یا عدد غیرمعین آید وعدد وصفی ترتیبی دیگری سازد: سومین ، پنجاهمین ، اولین ، آخرین ، نخستین ، چندمین . (یادداشت مؤلف ). || گاهی به آخر اسم می پیوندد و معنایی نزدیک صفت فاعلی دهد: غمین ، یعنی دارنده ٔ غم ؛ نوشین ، دارنده ٔ نوش . (یادداشت مؤلف ). || در آخر کلمه ٔ چند، معنی کثرت دهد: چند نفر آمدند. چندین نفر آمدند.
ترجمه مقاله