ترجمه مقاله

یوزیدن

لغت‌نامه دهخدا

یوزیدن . [دَ ] (مص ) جستن و جهیدن و برجستن . (ناظم الاطباء). || طلب نمودن و جُستن . (آنندراج ). جستجو کردن . تفحص کردن . طلب کردن . جُستن . طلبیدن ، چنانکه گویند: راه یوز و صیدیوز و رزم یوز، و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). || نیک پاک کردن چاه آب . (ناظم الاطباء). || غلطیدن به سان جانوران در خاک . مراغه کردن . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوز شود.
ترجمه مقاله