ترجمه مقاله

یوسف

لغت‌نامه دهخدا

یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میرزا یوسف خان دهلوی . از زمره ٔ منصب داران سلطنت محمداکبرشاه بود و به کامرانی زندگانی می نمود. این رباعی در جواب رباعی عرفی از اوست :
عرفی رفتی به دوست پیوستی تو
وز کشمکش زمانه وارستی تو
فردا غم دوست مایه ٔ دست تهی است
خوش باش کز این مایه گران دستی تو.

(از فرهنگ سخنوران ) (از صبح گلشن ص 618).


ترجمه مقاله