ترجمه مقاله

ابهام

لغت‌نامه دهخدا

ابهام . [ اِ ] (ع اِ) انگشت ستبر و کوتاه دست یا پا از جانب انسی . نر. انگشت نر. (نصاب الصبیان ). شصت . شَست . بزرگ انگشت . انگشت بزرگ . نرانگشت . (دستوراللغة). سترگ . انگشت سترگ . (مهذب الأسماء) (زمخشری ). اِشتو. (مهذب الأسماء). ج ، اَباهم ، اباهیم .
ترجمه مقاله