ترجمه مقاله

جلق

لغت‌نامه دهخدا

جلق . [ ج ِل ْ ل ِ ] (اِخ ) جِلَّق . دمشق و غوطه ٔ دمشق . (منتهی الارب ). دمشق . (از اقرب الموارد). نام ناحیه ٔ غوطه است و گویند دمشق را جلق خوانند و گویند موضعی است در قریه ای از قرای دمشق و گویند مجسمه ٔ زنی است در یکی از دیههای دمشق که آب از دهان وی جاری است . حسان بن ثابت انصاری و جز او در برخی از اشعار خود از آن یاد کنند. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله