ترجمه مقاله

خشک نان

لغت‌نامه دهخدا

خشک نان . [ خ ُ ] (ص مرکب ) نان خشک . نان ته مانده ٔ سفره ها که در مطبخ جمع آرند و تر یا خشک آن را بگدایان دهند. (یادداشت بخط مؤلف ) :
همی دربدر خشک نان باز جست
مر او را همان پیشه بود از نخست .

ابوشکوربلخی .


یا حبذا الکعک بلحم مثرود
و خشکنان مع سویق مقنود.

راجز.


ترجمه مقاله