ترجمه مقاله

رم

لغت‌نامه دهخدا

رم . [ رَم م ] (ع مص ) به صلاح بازآوردن . اصلاح کردن . (لسان العرب ). اصلاح کردن خلل . (زوزنی ) (دهار). اصلاح کردن بنا. (اقرب الموارد). اصلاح نمودن و نیکو کردن . (منتهی الارب ). || خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (لسان العرب ) (اقرب الموارد): البقر ترم ّ من کل شجر. (اقرب الموارد). || پوسیده شدن استخوان . (زوزنی ) (لسان العرب ) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پاره شدن رسن و ریسمان . || گرفتن ستور علف را به دهان . (لسان العرب ). گرفتن بهیمه شاخه را به دهان . || نگریستن به تیر بقصد راست کردن آن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله