ترجمه مقاله

شلیل

لغت‌نامه دهخدا

شلیل . [ ش َ ] (اِ) میوه ٔ خوشبو و گوارا و آبدار شبیه به شفتالو. (از غیاث ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). زلیق . شلیر. شفترنگ . رنگینان . تالانک . فرسک . شفتالوی بی پرز. شبته رنگ . و در شلیر، را به لام بدل شود. (یادداشت مؤلف ). درختی است از تیره ٔ گل سرخیان از دسته ٔ بادامیها که در حقیقت یکی از گونه های هلو محسوب است . میوه اش از هلو کوچکتر و بدون کرک و دارای طعمی مطبوع است . اصل این درخت از آسیا است و بهترین نوع آن در ایران کشت می شود. (فرهنگ فارسی معین ).رنگش سفید یا سرخ و یا سرخ و سفید است :
زمین بین که از رنگ معشوق عاشق
گهی سیب بیرون دهد گه شلیل .

خواجه عمید لوبکی (از جهانگیری ).


- شلیل دورنگ ؛ زردآلو. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله