ترجمه مقاله

غلام گردش

لغت‌نامه دهخدا

غلام گردش . [ غ ُ گ َ دِ ] (اِ مرکب ) دیواری باشد حائل میان حرم سرا و دیوانخانه و در رباطات ولایات پیش حجره ها برآرند. (آنندراج ) (بهار عجم ). راهرو. کریدور .اطاقی که میان دو اطاق واقع شود و به هر دو آنها راه داشته باشد. ایوان دور عمارت . (فرهنگ نظام ). راهرواطراف بنائی بزرگ . در تداول مردم بروجرد: یک چلو دوخورش ، ساختمانش دو اطاق و یک غلام گردش :
از گردش سپهر غلام تو اختر است
جایت غلام گردش آن طاق اخضر است .

امیرخسرو (از بهار عجم ) (آنندراج ).


کیوان غلام بارگه کبریای تست
گردون غلام گردش دولت سرای تست .

محمدسعید اشرف (از بهار عجم ) (آنندراج ).


ترجمه مقاله