ترجمه مقاله

وله

لغت‌نامه دهخدا

وله . [ وَ ل َه ْ ] (ع مص ) ترسیدن و بیمناک شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || محزون شدن و از خود بیخود شدن از اندوه . (اقرب الموارد). || متحیر و سرگشته شدن از شدت وجد. (اقرب الموارد). متحیر شدن . (تاج المصادر). || بیتابی کردن طفل برای مادر. (اقرب الموارد). || (اِمص ) بیم . || اندوه . || بیخودی از اندوه . || سرگشتگی .حیرت . حیرانی . || سرگشتگی از عشق . (منتهی الارب ). افراط در وجد و عشق . (تعریفات ) :
چون شدی من کان ﷲ از وله
حق تو را باشد که کان اﷲ له .

مولوی .


گر جهان پر شد ز تاب نور و مه
کی کساد آید برِصاحب وله ؟

مولوی .


ترجمه مقاله