ترجمه مقاله

پشمک

لغت‌نامه دهخدا

پشمک . [ پ َ م َ ] (اِ مصغر) مصغر پشم . || حلوائی است مشهور. (برهان قاطع). قسمی شیرینی . حلوائی که با کثرت ورزش و کشش چون موی و پشم سازند. نوعی حلوا یعنی شیرینی که بتارهای سپید از هم جدا باشد :
میکشد کشکک بچربی هر زمان مشتاق را
می برد پشمک بشیرینی دل عشاق را.

بسحاق اطعمه .


- پشمک قندی ؛ همان حلوای پشمک را گویند.
ترجمه مقاله