ترجمه مقاله

active

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فعال، کاری، معلوم، کنشگر، کنشی، ساعی، دایر، حاضر بخدمت، تنزل بردار، با ربح، کنشور، پر کار
ترجمه مقاله