ترجمه مقاله

bosses

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کارفرمایان، رئيس، ارباب، برجستگی، بر جسته کاری، متصدی، رئيس کارفرما، خواجه، ریاست کردن بر، اربابی کردن، نقش برجسته تهیه کردن
ترجمه مقاله