25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
botched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شده، سرهم بندی کردن، سنبل کردن، خراب کردن، از شکل انداختن