ترجمه مقاله

bursts

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انفجار، شلیک، شیوع، طوفان آتش، ترکیدن، شکفتن، قطع کردن، منفجر کردن، از هم پاشیدن
ترجمه مقاله