ترجمه مقاله

direct

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مستقیم، دستور دادن، اداره کردن، نظارت کردن، معطوف داشتن، امر کردن، متوجه ساختن، قراول رفتن، هدایت کردن، سوق دادن، عطف کردن، عمودی، میان بر، راست
ترجمه مقاله