ترجمه مقاله

exhausts

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تخلیه می شود، اگزوز، خروج، در رو، خسته کردن، تهی کردن، نیروی چیزی را گرفتن، از پای در اوردن، تمام کردن، بادقت بحی کردن، سپری کردن
ترجمه مقاله