flourishesدیکشنری انگلیسی به فارسیشکوفا می شود، جلوه، سرسبزی، تزئينات نگارشی، نشو و نما کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، شکفتن، برومند شدن، اباد شدن، گل کردن