ترجمه مقاله

jockeys

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جک ها، چابک سوار، سوار کار، اسب سوار حرفهای، سوارکار اسب دوانی شدن، گول زدن، با حیله فراهم کردن، نیرنگ زدن، اسب دوانی کردن
ترجمه مقاله