ترجمه مقاله

mate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفیق، همسر، جفت، مات، دوست، لنگه، همدم، شاگرد، کمک، شاه مات کردن، جفت گیری یا عمل جنسی کردن
ترجمه مقاله