ترجمه مقاله

play

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازی، نمایشنامه، نمایش، لهو، تفریح، نواخت، ورزش، نواختن ساز و غیره، سرگرمی مخصوص، بازی کردن، نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن
ترجمه مقاله