propsدیکشنری انگلیسی به فارسیغرفه ها، تکیه، شمع، پایه، پشتی صندلی وغیره، پشتیبان، نگهدار، تیر، نگه داشتن، پشتیبانی کردن، حائل کردن یا شدن