racesدیکشنری انگلیسی به فارسیمسابقات، مسابقه، نژاد، نسل، قوم، دور، تبار، دوران، طایفه، گردش، طبقه، مسابقه دادن، دویدن، بسرعت رفتن، سرعت گرفتن