slantsدیکشنری انگلیسی به فارسیخم شدن، شیب، کج، سرازیری، کجی، خط کج، سطح اریب، نگاه کج، نظر، سراشیبی، شیب پیدا کردن، سرازیر شدن، کج شدن، کج کردن، کج رفتن، تحریف کردن، سرازیر کردن