تکیه ای: veski qazâ-š bexarde, yâš-de tekun neši xa. طاری: vaski-š bexârda, ebi takkun naša xâ. طامه ای: vaski qozâ-y boxârde, bešârnayye yây-de beland ebu. طرقی: veski qözâ-š bexârda, ebi teqeš navâna yâš-de tekun bexera. کشه ای: veske-š qezâ bexârda, ebi tekun-eš našu xâ. نطنزی: veski qazâ-š baxârda, az yâš tekun naša xâ.

از­بس غذا خورده است، دیگر نمی­تواند از جایش حرکت کند.

حسن، علی را در باغ دید.

کدام خانه (/ خانه ها) را خودش ساخت؟

کفش­هایت را هرچه زودتر بپوش، تا برویم و او را پیدا(یش) کنیم.

شفتالو

تخمِ مرغ

تخمِ پرنده

هرکه مرا دید، به من سلام کرد.

همین که (/ تا) مرا دید، پنهان شد.

چطور او را نمی­شناسی(اش) !؟

محمد

اشکار

غرایچ

خشنه

vicar apostolic

ستین

ازبس غذا خورده است، دیگر نمیتواند از جایش حرکت کند.

گویش اصفهانی