ترجمه مقاله

آب داده

فرهنگ فارسی معین

(دِ) (ص مف .) 1 - آب پاشیده ، مشروب . 2 - تیز، تیز کرده (صفت برای شمشیر یا خنجر).
ترجمه مقاله