ترجمه مقاله

آشنا

فرهنگ فارسی معین

(شْ یا ش ِ) [ په . ] (ص .)1 - شناخته ، غیر از بیگانه . 2 - خویش ، نزدیک . 3 - دوست ، یار. 4 - موافق ، سازگار. 5 - کسی که از کاری اطلاع و آگاهی داشته باشد.
ترجمه مقاله