ترجمه مقاله

ابداع

فرهنگ فارسی معین

(ا ِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نوآوردن ، نو پیدا کردن ، ایجاد، اختراع . 2 - شعر نو گفتن ، به طرز نو شعر سرودن . 3 - کند شدن مرکب در رفتار، درماندن .
ترجمه مقاله