ترجمه مقاله

ثبت

فرهنگ فارسی معین

(ثَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) قرار دادن ، بر جای بودن . 2 - (اِمص .) استواری ، پایداری . 3 - نوشتن . 4 - (اِ.) حجت ، دلیل . 5 - مهر توقیع . 6 - (ص .) مرد معتمد، استوار. 7 - مرد دلاور. 8 - ثابت رأی . 9 - (اِمف .) قرار داده شده . 10 - در حقوق نوشتن قراردادها و مشخصات املاک در دفاتری که از طرف دولت برای این امور ثبت شده . ثبت مربوط به قراردادها را ثبت اسناد و ثبت مربوط به املاک را ثبت املاک نامند.
ترجمه مقاله