ترجمه مقاله

حالق

فرهنگ فارسی معین

(لِ) [ ع . ] (اِفا.) ماده و دوایی که زایل کننده و سترندة موی باشد مانند زرنیخ و نوره و سفید آب و خاکستر و غیره ، حلاق .
ترجمه مقاله