ترجمه مقاله

خوان

فرهنگ فارسی معین

( ~.) 1 - ریشة «خواندن ». 2 - (ص فا.) در ترکیب به معنی «خواننده » آید: تعزیه - خوان ، روضه خوان و مانند آن .
ترجمه مقاله