ترجمه مقاله

دیدار

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِمص .)1 - دیدن ، رؤیت . 2 - چهره ، سیما. 3 - بصیرت ، بینایی . 4 - (ص .) پدیدار، مریی . 5 - نظارت ، مصلحت .
ترجمه مقاله