ترجمه مقاله

راست

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] 1 - (ص .) بی انحراف ، مستقیم . 2 - سالم ، بی عیب . 3 - صواب ، درست . 4 - (ق .) درست ، دقیقاً. 5 - (اِ.)مقابل چپ . 6 - (اِ.) اصطلاحی است سیاسی که به افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می شود این اصطلاح ب رگرفته از انقلاب فرانسه است که در مجمع ملی آن محافظه کارها در سمت راست مجلس می نشستند. ؛~ و ریس آماده و فراهم .
ترجمه مقاله