ترجمه مقاله

راصد

فرهنگ فارسی معین

(ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - مراقب ، چشم دارنده . 2 - چشم به راه . 3 - منجم ، اخترشمار. ج . راصدین .
ترجمه مقاله