ترجمه مقاله

رو

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِ.) 1 - رخ ، چهره . 2 - سطح ، رویه . 3 - نما، طرف بیرون چیزی . ؛ ~ی کسی را سفید کردن کنایه از: الف - مایه سربلندی او شدن . ب - از او در بدی پیشی گرفتن . ؛ ~ی کسی را کم کردن از گستاخی او جلوگیری کردن .
ترجمه مقاله