ترجمه مقاله

زباله

فرهنگ فارسی معین

(زُ لِ) [ ع . زبالة ] (اِ.) 1 - آب کم . 2 - چیز اندک . 3 - در فارسی آشغال ، خاکروبه .
ترجمه مقاله