ترجمه مقاله

زبان بند

فرهنگ فارسی معین

( ~. بَ) (ص فا. اِمر.) = زبان بندنده : نوعی افسون که به توسط آن زبان کسی را ببندند تا سخن نگوید و راه خلاف نپیماید.
ترجمه مقاله