ترجمه مقاله

ساختن

فرهنگ فارسی معین

(تَ) [ په . ] (مص مر.) 1 - بنا کردن . 2 - اختراع کردن . 3 - آفریدن . 4 - آماده کردن . 5 - پختن . 6 - جعل کردن . 7 - نواختن ، ساز زدن . 8 - سازگاری کردن ، تحمل کردن . 9 - (عا.) استعمال مواد مخدّر و نشئه شدن .
ترجمه مقاله