ترجمه مقاله

سد

فرهنگ فارسی معین

(سَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بستن . 2 - (اِ.) بند، حایل میان دو چیز. 3 - دیواری که برای جلوگیری از سیل یا ذخیره کردن آب می سازند. ؛ ~ سکندر کنایه از: سد یا مانع استوار و محکم .
ترجمه مقاله