ترجمه مقاله

سرکه

فرهنگ فارسی معین

(س کِ) (اِ.) مایعی است اسیدی بسیار تُرش و با بوی تند و زننده که از انگور، خرما، انجیر، گرفته می شود و طبیعت آن سرد و خشک است . ؛ ~ فروختن کنایه از: ترشرویی کردن . ؛ مثل سیر و ~ جوشیدن کنایه از: ناآرام بودن ، در تب و تاب بودن .
ترجمه مقاله