ترجمه مقاله

شکسته

فرهنگ فارسی معین

(ش کَ تِ) 1 - (ص مف .) خرد شده . 2 - مغلوب شده . 3 - آسیب دیده ، خراب شده . 4 - پیر شده . 5 - (اِ.) سست ، بی بنیه . 6 - نوعی خط که در آن بیشتر حروف متصل نوشته می شود.
ترجمه مقاله