ترجمه مقاله

صحنه

فرهنگ فارسی معین

(صَ نَ یا نِ) [ ع . صحنة ] (اِ.) 1 - زمین هموار. 2 - در فارسی به معنای محل نمایش نمایشنامه . 3 - کوچک ترین واحد کامل فیلم که مجموعه ای است از یک سلسه نما که به دنبال یکدیگر می آیند و تشکیل یک واقعه را می دهند. 4 - منظره ای واقعی یا خیالی که رویدادی را نشان می دهد.
ترجمه مقاله