ترجمه مقاله

ضمان

فرهنگ فارسی معین

(ضَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پذیرفتن ، بر عهده گرفتن وام دیگری را. 2 - (اِمص .) ضمانت . 3 - ملتزم شدن به این که هرگاه کسی به عهد خود وفا نکرد از عهدة خسارت برآید.
ترجمه مقاله