ترجمه مقاله

عادت

فرهنگ فارسی معین

(دَ) [ ع . عادة ] (اِ.) 1 - آن چه که انسان به آن خو بگیرد. 2 - رسم ، سنّت ، رویة معمول . ج . عادات . 3 - قاعدگی زن ، حیض . 4 - اعتیاد. ؛~ مألوف عادتی که بخشی از رفتار همیشگی شخص شده باشد.
ترجمه مقاله