ترجمه مقاله

فتیل

فرهنگ فارسی معین

(فَ) [ ع . ] 1 - (ص .) تافته ، مفتول . 2 - ریسمان باریک از پوست خرمابن . 3 - آن چه از چرک بدن که با انگشتان تابند.
ترجمه مقاله