ترجمه مقاله

فرمان

فرهنگ فارسی معین

(فَ) [ په . ] (اِ.) 1 - دستور، امر، حکم . 2 - توقیع پادشاه . 3 - وسیلة کنترل اتومبیل ، دوچرخه ، موتورسیکلت .
ترجمه مقاله